۱۳۸۸ مرداد ۱۲, دوشنبه

اگر كوسه‌ها آدم بودند

دختر كوچولوی صاحبخانه از آقای ”كی” پرسید:

اگر كوسه‌ها آدم بودند با ماهی‌های كوچولو مهربان‌تر می‌شدند؟

آقای كی گفت: البته! اگر كوسه‌ها آدم بودند

توی دریا برای ماهی‌ها جعبه‌های محكمی می‌ساختند

همه‌جور خوراكی توی آن می‌گذاشتند

مواظب بودند كه همیشه پر آب باشد

هوای بهداشت ماهی‌های كوچولو را هم داشتند

برای آنكه هیچ‌وقت دل ماهی كوچولو نگیرد

گاه‌گاه مهمانی‌های بزرگ بر پا می‌كردند

چون كه گوشت ماهی شاد از ماهی دلگیر لذیذتر است!

برای ماهی‌ها مدرسه می‌ساختند

و به آن‌ها یاد می‌دادند

كه چه جوری به طرف دهان كوسه شنا كنند

درس اصلی ماهی‌ها اخلاق بود

به آن‌ها می‌قبولاندند

كه زیباترین و باشكوه‌ترین كار برای یك ماهی این است

كه خودش را در نهایت خوشوقتی تقدیم یك كوسه كند

به ماهی كوچولو یاد می‌دادند كه چطور به كوسه‌ها معتقد باشند

و چه‌جوری خود را برای یك آینده زیبا مهیا كنند

آینده‌یی كه فقط از راه اطاعت به دست می‌آید

اگر كوسه‌ها آدم بودند

در قلمروشان البته هنر هم وجود داشت

از دندان كوسه تصاویر زیبا و رنگارنگی می‌كشیدند

ته دریا نمایشنامه به روی صحنه می‌آوردند كه در آن ماهی كوچولوهای قهرمان

شاد و شنگول به دهان كوسه‌ها شیرجه می‌رفتند

همراه نمایش، آهنگ‌های محسوركننده‌یی هم می‌نواختند كه بی‌اختیار

ماهی‌های كوچولو را به طرف دهان كوسه‌ها می‌كشاند

در آن‌جا بی‌تردید مذهبی هم وجود داشت

كه به ماهی‌ها می‌آموخت

“زندگی واقعی در شكم كوسه‌ها آغاز می‌شود”



برتولد برشت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر