۱۳۸۸ مرداد ۱۲, دوشنبه

دکترین شوک به سبک ایرانی-ولایی

دکترین شوک به سبک ایرانی-ولایی :

.

تحليل از مهدي جامي


Sunday, August 2, 2009 5:42 AM


مقدمه کتاب دکترین شوک را اکنون بسیاری خوانده اند و می شناسند. نوآمی کلاین از کسی یاد می کند که تحت رژیم شوک خاطره اش را از دست داده است. او از قول طراحان رژیم شوک می گوید از نظر انها با شوک های پی در پی می توان مغز را به لوح سفیدی تبدیل کرد و سپس بر آن هر چه لازم است نوشت. نام فصل اول کتاب او هست: لوح ساده زیبا ست (Blank is Beautiful).
جریان اعتراف گیری مثل روزه ماه رمضان است. برای اینکه به خدا برسی باید اندرون از طعام خالی داری. پس یک دوره ریاضت باید کشید و نخوری کرد. تا نور خدا در درون خالی شده تو بتابد. اگر رمضان مهمانی خدا ست و تو به میل خود به این ریاضت تن می دهی، زندان، رمضان جمهوری مقدس است و به اجبار به این مهمانی برده می شوی. زندانی با انواع شوک، بازی های روانی، قرص های روانگردان، رژیم غذایی آلوده، تنهایی جهنمی در سلول انفرادی و هر گاه لازم باشد با توهین و تحقیر و لت و کوب و آویزان شدن و شلاق خوردن به خالی شدن از شخصیت پیشین خود وادار می شود و نهایتا طوعا او کرها به موم در دست مدعی العموم تبدیل می شود. حالا زندانی آماده است از هر نقشی که بر او می زنند استقبال کند.

دوز شوک برای هر زندانی متفاوت است. گاهی سریع به نتیجه می رسد گاهی به مرگ زندانی منجر می شود و گاهی هم مثل گنجی شش سال طول می کشد و زندانی رام نمی شود. نمونه هایی مثل گنجی نادر اند. آنچه در زندان می کنند با حساب آدم عادی و توان مقاومت او اندازه گیری می شود و معمولا جواب می دهد. چنانکه بارها و بارها دیده ایم. در برابر این رژیم زندان اعتراض کردن یا هو کردن یا درس اخلاق دادن اصلا کارگر نیست. تنها چیزی که ارزش دارد افشا کردن و سلب صورت اسلامی (یا میهن پرستانه) آن و نشان دادن پیروی آن از روشهای شناخته شده جهانی است.

نوآمی کلاین تمام کتاب خود را در افشای سرمایه داری نوشته است. اما هر چه نوشته ضدسرمایه داری ها هم از آن استفاده می کنند.

آنچه در زندان می گذرد یک بخش رژیم شوک است. یک بخش دیگر آن به سطح بیرونی و اجتماعی باز می گردد. در واقع این دو دست در گردن هم اند. جمهوری مقدس مثل شوروی نامقدس و مثل آمریکا شیطان بزرگ رفتار می کند. این رژیم فقط دانش هسته ای را از بازار قدرت نمی خرد بلکه تمام روشهای آزمایش شده موجود در بازار را نیز خریدار است. می خواهد مشاورش حمید مولانای آمریکایی باشد یا روشنفکر توده ای روسی.

پایه دکترین شوک این است که از راه شوک و ایجاد بحران راه را برای تغییرات بزرگ آماده کند. این سود صاحبان قدرت است در برابر ضرر بحران. در انتخابات اخیر صاحبان قدرت عمدتا بر دکترین شوک تکیه کردند. شاخص اصلی آن تقلب بزرگ بود که همه را بهت زده کرد. روش برخورد با تظاهرات هم شوک آفرین بود. امروز در نمایش دادگاه شماری از بزرگان اصلاح طلب نیز همین دکترین را آزمودند. آنها می کوشند با وارد اوردن بیشترین شوک بهترین نتیجه را بگیرند. - امروز با اکراه ناچار بودم دو سه کانال اصلی صدا و سیما را چندبار چک کنم یا به صحبتهای ابطحی و عطریانفر گوش کنم. در همین مدت از هر کانال به کانال دیگری که رفتم یک جمله پس از چند دقیقه تکرار می شد: راه نجات کشور تبعیت از ولی فقیه است. گویی مثل بسامد عمدا بالای کلمه ایران در نطق انتخاباتی احمدی نژاد صدا و سیما قرار کرده است که برنامه هایش را طوری بچیند که در هر کانال که باشی پیام تبعیت و اطاعت را دریافت کنی.

من از ایام کودکی و نوجوانی بارها و بارها به این موضوع برخورده ام. همیشه دادگاههای سیاسی می خواهند تبعیت زندانی را از فرمان همایونی بگیرند. تا نگویی من خاکپای شاهنشاه ام رهایت نمی کنند. می دانند که دروغ می گویی. اما به دروغ تو کار ندارند. آنها می خواهند تو و مردم و تماشاگران متوجه باشید که شخص اول مملکت یعنی همه چیز. راه مستقیم تری از این در شناخت استبداد نیست.

استبداد یک مدرسه فکری است. بنابرین با حساب و کتاب و روی برنامه کار می کند. نباید فکر کرد که سرداران سپاه و قضات دست نشانده نظام سپاهی-ولایی دیوانه اند یا آزار دارند و می خواهند دق دل در آورند. انها به شیوه ای فکر می کنند که این نتیجه آن است. آنها باید تو را بشکنند. و این کار را در کمال خونسردی انجام می دهند. مهم نیست روحانی هستی یا مرجع تقلید هستی یا مبارز راه وطن هستی یا از خانواده شهدا می آیی یا هر چیز دیگر. مهم این است که شاخ و شانه نکشی و دست آموز و دستبوس باشی. استبداد مافیا ست. در مافیا تو باید اطاعت کنی نه برای اینکه رئیس از همه بهتر می فهمد بلکه به این دلیل ساده که رئیس است! مافیا سلسله ای از رئیس ها ست که هر کدام قدرت خود را از اطاعت از بالادست می گیرند و برای همین هم از صبح تا شب در تبلیغ رئیس می کوشند. با آنها که بودی هر کاری کردی آزادی و مجاز است ولی اگر با آنها نبودی هر چه کنی ناصواب دانسته می شود. هر چیزی فقط زمانی معتبر است که به آنها گره خورده باشد. آنها کشوری از دستبوس ها می خواهند. باقی بروند بمیرند.

دکترین شوک ایرانی از روی دست دکترین شوک آمریکایی الگوبرداری شده ولی ماهیت روسی دارد. نمونه های متعددی که نوآمی کلاین ارائه می کند حاکی است که در طول دوره ای که بحران ناشی از شوک در جریان است صاحبان قدرت اقتصادی می کوشند از ان بهره برداری کنند. مثال ساده اش این است که وقتی بحران عراق هست (که ناشی از جنگی بود که از اتفاق با نام شوکه کن و به حیرت افکن shock and awe نامیده می شد) شرکت نفتی هالیبرتون بیشترین سود را برد. اکنون باید دید پشت پرده بحران فعلی چه فعالیتهای اقتصادی دارد انجام می شود، چه قراردادهایی امضا می شود، چه پولهایی جابجا می شود. بحران سازی برای رضای خدا نیست. این شوی تلویزیونی با همه رسوا بودن اش پوشش کارهای دیگری است. که همه آن به سیاست داخلی بر نمی گردد. برگشتن اش به داخل هم از این منظر است که رقبای داخلی آن سودهای اقتصادی را از میان بردارد.

برای اینکه فکر نکنید جمهوری مقدس از این ایده ها بی خبر است نگاه کنید به حرفهای حسن عباسی که ما معمولا او را به چشم مسخره نگاه می کنیم اما ماجرای انتخابات چهار سال پیش را از همین زاویه تحلیل کرده است (+). منتها می گوید غربی ها می خواستند با دکترین شوک بازی را ببرند. ظاهرا سرداران جمهوری درس شان را در این چهار سال یاد گرفتند و در این انتخابات بازی را خود انجام دادند. شباهت استدلال های عباسی با آنچه در کیفرخواست دادگاه منتشر شده عبرت آموز است.

بهترین مطلبی که به فارسی در باره کتاب دکترین شوک هست یادداشتی است در سایت دیپلماسی ایرانی: پایان جهانی که می شناسیم (+). و در آن این بخش شاهکار است:

کلین بر این اعتقاد است که نئولیبرالیسم در زمره «دکترین‌های بسته و بنیادگرایانه‌ای» قرار دارد که قادر به همزیستی با دیگر نظام‌های اعتقادی نیستند. به این ترتیب چاره‌ای جز این نمی‌ماند که «جهان موجود محو و نابود شود تا راه برای ابداعات پیوریتنی نئولیبرالیسم هموار شود: نظامی که با منطق انجیلی خود و استعاره‌هایی چون آتش بزرگ و سیل بزرگ، به ناچار منجر به خشونت خواهد شد.»

به جای نتولیبرالیسم بگذارید آخرالزمانی ها/احمدی نژادیسم. شباهت اش هوشرباست.



از وبلاگ مهدي جامي

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر